نماد سایت کانون فرهنگی تبلیغی راه نور

آیا اسلام واقعا دین خشونت است؟

امروز شاید بیش از هر زمان دیگری هجمه‌ها علیه آئین مقدس اسلام شدت گرفته است. در واقع، گسترش جهانی اسلام در ده‌های اخیر، باعث شده پیروان ادیان دیگر، قدرت‌های استکباری و استعمارگران، احساس خطر کنند و پروژۀ اسلام‌هراسی را برای مقابله با جریان نفوذ اسلام راه بیندازند.

آنها با دامن زدن به گزاره‌های دروغینی مانند مقدس بودن جهاد و خونریزی در آئین اسلام، نسبت دادن جنایات گروه‌‌های تکفیری داعش، جبهه النصره و … به اسلام و تبلیغات مسموم علیه آموزه‌های زندگی‌ساز اسلام مانند حکم قصاص و فرامین مرتبط با جهاد به تخریب چهرۀ رحمانی آئین اسلام می‌پردازند تا مانع رشد روزافزون اسلام‌گرایی شوند. اما آیا واقعاً اسلام دین خشونت است؟

در این مجال مختصر سعی می‌کنیم به هر سه شبهه پاسخ دهیم.

یک. جهاد، جنبه دفاعی دارد

یکی از فروعات ده‌گانه اسلام، جهاد در راه خداست. اساس تشریع حکم جهاد بر مبنای دفاع از پیروان اسلام در برابر ظلم و زورگویی متجاوزان است. بعد از ظهور اسلام تا زمانی که مسلمان‌ها از نظر تعداد نفرات و تجهیزات دفاعی، در ضعف بودند دستور خدا مبتنی بر صبر و مدارا با مشرکان بود. اما با گسترش اسلام، دشمنی ستمگران نیز افزایش یافت. هفت ماه بعد از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی هنگامی که اتحاد انصار و مهاجرین موجب گسترش و تقویت بنیۀ دفاعی مسلمانان شده بود، فرمان جهاد که به آیۀ اذن قتال ( سوره حج: ۳۹) معروف است نازل شد. به موجب این فرمان، مسلمانان اجازه دارند در برابر متجاوزان خارجی از خود دفاع کنند. دفاع از خویش، حقی است مشروع و خردورزانه که نه تنها، اسلام بلکه هر مکتب و آئینی پیروان خود را به آن فرامی‌خواند. آری، جنگ، چهره‌ای خشن دارد اما دفاع از خود، تلاش برای پایان دادن به خشونتی است که از ناحیه متجاوزان تحمیل شده و با جنگ ابتدایی متفاوت است.

ممکن است بگوئید اسلام جهاد ابتدایی را به رسمیت می‌شناسد و بنابراین طرفدار خشونت است!

در پاسخ باید گفت:

اولا؛ فقیهان مسلمان بر جهاد ابتدایی که برای گسترش اسلام صورت می‌گیرد اتفاق نظر ندارند.

ثانیا؛ کسانی هم که جهاد ابتدایی را پذیرفته‌اند، معتقدند این حکم، تنها در زمان حکومت معصوم نافذ است و نه همیشه. بنابراین مثلا اکنون که در دوران غیبت به سر می‌بریم، جهاد ابتدایی معنا ندارد.

ثالثا؛ به فرض جهاد ابتدایی در زمان معصوم جایز باشد، در این جهاد، کودکان و زن‌ها مصونیت داشته و در امان سربازان اسلام‌اند. مقایسه کنید این نگاه رافت‌آمیز اسلام را با رفتار خشونت‌طلبانۀ صهیون جنایتکار و تندوروهای سلفی که از کشتن کودکان و زنان بی‌دفاع هیچ ابایی ندارند.

رابعا؛ آیاتی هم که به جهاد دفاعی در برابر متجاوزان دستور داده‌ است حکم دو گروه را استثناء کرده: گروه اول مشرکانی هستند که با کسانی هم‌پیمان‌اند که آنها با مسلمانان معاهدۀ مشترک دارند. گروه دوم، مشرکانی که نه علاقه‌ای به درگیری با مسلمانان دارند و نه توان این را دارند که با قوم و قبیلۀ خود دربیفتند. لذا یا از جنگ کناره می‌گیرند یا پیشنهاد صلح می‌دهند، درهر دو صورت، اسلام اجارۀ جنگ با این دو را نمی‌دهد. چگونه است که شبهه‌افکنان و مستشرقان اسلام‌ستیز این آیات را نمی‌بینند؟

گسترش جهانی اسلام در ده‌های اخیر، باعث شده پیروان ادیان دیگر، قدرت‌های استکباری و استعمارگران، احساس خطر کنند و پروژۀ اسلام‌هراسی را برای مقابله با جریان نفوذ اسلام راه بیندازند

دو. قصاص، ضامن حیات است

بهانه دیگری که اسلام‌ستیزان بدان چنگ می‌آویزند حکم حیات‌بخش قصاص در اسلام است. آنها می‌گوید قتل بی‌گناه ستم است و قصاص قاتل، ادامۀ ستم و تکرار خشونت‌ورزی. آیا واقعاً قصاص اینگونه است؟
در پاسخ این شبهه هم می‌گوییم:

اولا؛ قصاص در آئین اسلام، نه واجب است نه مستحب. چرا که خداوند در پایان دستور قصاص، می‌فرماید «اگر قصاص نكنید و جانى را مورد عفو و بخشش قرار دهید، بهتر است» (بقره:178) و اگر حقی به اولیای دم داده شده صرفا برای بازدارندگی از تکرار اینگونه جنایات است.

ثالثا؛ در مواردی هم که اولیای دم تقاضای قصاص می‌کنند، اجرای حکم قصاص به معنای ترویج خشونت نیست بلکه به معنای تکریم مقام انسان و حرمت خون اوست و اگر حکم قصاص وجود نداشت، ارزش انسان نادیده گرفته می‌شد و آن وقت هر جنایتی آزاد بود. از همین روست که قرآن در بیان حکمت حکم قصاص می‌فرماید: اى خردمندان شما را در قصاص زندگانى است، باشد كه پرهیزكار شوید (بقره:179)

سه. اعدام مرتد، پشتوانۀ منطقی دارد

برخی با استناد به مشروعیت حق برخورداری انسان‌ها از آزادی عقیده، حکم اسلام را در باب اعدام مرتد بر خشونت‌طلبی حمل می‌کنند.

پاسخ این شبهه، نیاز به مجالی فراتر از نوشتار حاضر دارد. آنچه در این مختصر می‌توان گفت این است که در صدر اسلام عده‌ای با ادعای اسلام، بر امت اسلام وارد می‌شدند و به جاسوسی و توطئه می‌پرداختند. آنگاه به نزد قوم خویش بازمی‌گشتند و این اطلاعات را در اختیار آنها می‌گذاشتند. گاهی نیز با ادعای دروغین گرویدن به اسلام، مدتی در جامعه اسلامی زندگی می‌کردند و بعد به بهانۀ اینکه اسلام، دین آرمانی مطلوب ما نبوده و نمی‌تواند نیازهای ما را پاسخ گوید، اعلام خروج از دین اسلام می‌کردند تا به این وسیله شریعت اسلام را تضعیف کنند. حکم اعدام اهل ارتداد، در واقع ابتکاری بود که اسلام به خرج داد تا جلوی این گونه سوء استفاده‌ها را بگیرد.

همانطور که می‌بنید هیچ یکی از این دلایلی که اسلام‌ستیزان به آن تمسک می‌کنند نتوانست و نمی‌تواند ادعای خشونت‌طلبی اسلام را اثبات کند.

خروج از نسخه موبایل